بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
ر تفسير قمى در ذيل آيه ((اذا السماء انشقت )) آمده كه : منظور روز قيامت است .
و در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم ، از على (عليه السلام )
نقل كرده كه گفت : آسمان از مجره (كهكشان ) شكافته مى شود.
وَ أَذِنَت لِرَبهَا وَ حُقَّت : اذن دادن آسمان به خدا : ((اذن )) در اصل لغت به معناى اجازه دادن نيست ، بلكه به معناى گوش دادن است ، و
گوش دادن را هم كه ((اذن )) ناميده اند تعبيرى است مجازى از انقياد و اطاعت ، و كلمه
((حقت )) به معناى آن است كه آسمان در شنيدن و اطاعت فرمانهاى خدا حقيق و سزاوار مى
شود.
وَ إِذَا الاَرْض مُدَّت : ظاهرا منظور از كشيده شدن زمين گشاد شدن آن است
وَ أَلْقَت مَا فِيهَا وَ تخَلَّت : یعنى زمين آنچه از مردگان در جوف دارد بيرون مى اندازد، و خود را از آنچه دارد تهى مى
سازد.
يَأَيُّهَا الانسنُ إِنَّك كادِحٌ إِلى رَبِّك كَدْحاً فَمُلَقِيهِ
((كدح )) به معناى تلاش كردن ، و خسته شدن است . پس در اين كلمه
معنى سير است . و بعضى گفته اند: كدح تلاش نفس است در انجام كارى تا اينكه آثار
تلاش در نفس نمايان گردد.منظور از ملاقات پروردگار منتهى شدن به سوى او است ، يعنى به
جايى كه در آن هيچ حكمى نيست جز حكم او، و هيچ مانعى نيست كه بتواند از انفاذ حكمش
جلوگيرى كند.
((حساب يسير)) آن حسابى است كه در آن سهل انگارى شود نه سختگيرى
و در معانى الاخبار به سند خود از ابن سنان از امام ابى جعفر (عليه السلام ) روايت آورده
كه فرمود: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) فرمود: همه حساب پس مى دهند و
همه عذاب مى شوند. شخصى عرضه داشت : يا
رسول اللّه پس آيه ((فسوف يحاسب حسابا يسيرا - به زودى حساب مى شود، حسابى
آسان )) چه مى شود؟ فرمود: اين آيه راجع به عرض است يعنى بررسى ابتدايى براى تشخيص اينكه وى از كدام طبقه است ، از آنها كه بايد به
حساب خرد و كلانشان رسيد يا آنها كه بى حساب
داخل بهشت مى شوند.
وَ أَمَّا مَنْ أُوتىَ كِتَبَهُ وَرَاءَ ظهْرِهِ : بعيد نيست كه اگر نامه
عملشان از پشت سرشان داده مى شود به خاطر اين است كه در آن روز صورتشان به عقب
بر مى گردد، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : ((من
قبل ان نطمس وجوها فنردها على ادبرها)).
((ثبور)) مانند كلمه ((ويل )) به معناى هلاكت است ، و دعاى ثبور خواندنشان به
اين معنا است كه مى گويند: ((واثبورا)) مثل اينكه مى گوييم : ((واويلا)).
((وَ يَصلى سعِيراً)) يعنى داخل آتشى مى شود و يا حرارتش را تحمل مى كند كه در
حال زبانه كشيدن است
((يحُورَ)) برگشتن ؟؟؟
بَلى إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصِيراً
((شفق )) به معناى سرخى و بالاى آن زردى و روى آن سفيدى است ، كه در كرانه
افق در هنگام غروب خورشيد پيدا مى شود.
((وسق )) فعل ماضى است ، و معناى جمع شدن چند چيز متفرق را مى دهد، بعضى هم كلمه ((وسق )) را به معناى طرد گرفته ، آيه را چنين معنا كرده اند: ((به
شب سوگند كه ستارگان را از خفاء به ظهور مى اندازد)).
لَترْكَبنَّ طبَقاً عَن طبَقٍ
((طبق ))
به معناى چيزى و يا حالى است كه مطابق چيز ديگر و يا
حال ديگر باشد، چه اينكه يكى بالاى ديگرى قرار بگيرد و چه نگيرد، (بلكه پهلوى
هم باشند) و به هر حال منظور مراحل زندگى است كه انسان آن را در تلاشش به سوى
پروردگارش طى مى كند، مرحله زندگى دنيا و سپس مرحله مرگ و آنگاه مرحله حيات
برزخى ، (و سپس مرگ در برزخ و هنگام دميدن صور) و در آخر
انتقال به زندگى آخرت و حساب و جزا.
و در مجمع البيان در تفسير آيه ((لتركبن طبقا عن طبق )) مى گويد: بعضى گفته اند:
معنايش شدت بعد از شدت است ، يعنى حيات ، و سپس مرگ ، و بعد از آن بعث ، و سپس
جزا. و اين معنا در روايتى كه راويان وسط آن ذكر نشده آمده است .
و از جوامع الجامع نقل شده كه در تفسير اين آيه گفته : و از ابى عبيد
نقل شده كه گفته معنايش اين است كه شما همان احوالى را به خود مى گيريد و داراى همان
سنت هايى مى شويد كه امت هاى قبل از شما داشتند. و اين معنا از امام صادق (عليه السلام )
رسيده است .
((يوعون )) (مضارع از مصدر ((ايعاء)) است ) - و بطورى كه گفته شده - به معناى
قرار دادن چيزى در وعاء - ظرف - است .
وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُوعُونَ : و خدا بدانچه در سينه هاى خود جمع كرده اند و كفر و شركى
كه در دلهاى خود پنهان نموده اند آگاه است .
لهَُمْ أَجْرٌ غَيرُ مَمْنُونِ : به دنبال دادن اجر، بر آنان منت نمى گذارند، و با
منت ، آن اجر را سنگين و ناگوار نمى سازند.