۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

نماز

بسم الله الرحمن الرحیم
*آیت الله بهجت از مرحوم آقای قاضی رحمه اللّه علیه نقل می کردند که ایشان می فرمود: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند! و یا فرمودند: به صورت من تف بیندازد!
*همچنین از مرحوم قاضی نقل است که فرمودند: اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ می ماند.

*بعضی چیزها رو می دونیم ولی بهش عمل نمی کنیم و همش دنبال چیزای عجیب غریبیم تا یه نتیجه بزرگ بگیریم، نمونش همین نمازه. و من الله التوفیق

۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

آه از آن روز ..

بسم رب الحسین

آه از آن روز که دردشت بلا غوغا بود
شورش روز قیامت به جهان بر پا بود

خصم چون دایره بر گرد حرم، شاه شهید
در دل دایره چون نقطه ی پا برجا بود

جان به قربان ذبیحی که به قربانگه دوست
با لب تشنه روان میشد و خود دریا بود

تو مپندار که شاهنشه دین در گه رزم
دربیابان بلا بی مدد و تنها بود

انبیا و رسل و جن و ملائک هر یک
جان به کف در بر شه منتظر ایماء بود

در همه ملک بلا نیست به جز ذکر حسین
قاف تا قاف جهان صوت همین عنقا بود

نیّر

۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

مذاق عاشقی

یا محبوب

خدایا دوستت دارم ، ازت متشکر که آرزوم قرار دادی که از متمسکین به ولایت علی ابن‌ابی‌طالب علیه‌السلام باشم ..
خدایا این آرزو رو ازم نگیر..

عید غدیر 89

۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه

بی درد

یا حیاتی
ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم، غافل كه شهادت را جز به اهل درد نمی دهند...
ما كه ماندیم، رفتیم، و آنانكه رفتند، ماندند...
پس از آنها، من نه از رفتن، كه از ماندن می ترسم، می ترسم كه مرده بمانم، مرده بمیرم....
شهادت داستان ماندگاریِ آنانی است که دانستند دنیا جای ماندن نیست...
زنهار! هر كه شهید نشود، لاجرم خواهد مرد ..............

یا محیی
مگر مردگان هم شهيد ميشوند که ما شهيد شويم!؟ شهادت، تنها براي زنده هاست..


فرازهایی از کتاب ((شاهد بياورم..؟))
 به نقل از +

۱۳۸۹ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

عشق ذات و ذات عشقی

یا رب الحسین

محو عشق و مات عشقی
عشقی عشقی عشق عشق
عشقی عشقی عاشق و عاشق و عاشق و عشقی

"عشقی" یعنی  ان شاء الله عشقم باشی

ساقی ابد الدهر عشقی
ساقی ســـــــــــــــــاقی ساقی .. می بده می بده ..
می بده می بده ..



لینک
مداحی از مداح اهل بیت " ذاکر "

۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

یا مولا .. یا قرآن ..

یا مضل

 می شه که اشقا الاشقیاء بگه :
"از خدا خواستم با این شمشیر بدترین ِ بنده هاش را بکشم"

اَنْتَ اَوْسَعُ فَضْلاً وَاَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ تُقایِسَنى بِعَمَلى اَوْ اَنْ تَسْتَزِلَّنى بِخَطیئَتى وَما اَنَا یا سَیِّدى وَما خَطَرى

خدایا تو فضلت و سیعتر و بردباریت بزرگتر از آنست که مرا به کردارم بسنجى یا اینکه مرا به خطایم بلغزانى و چه هستم من اى آقاى من و چه ارزشى دارم ؟

۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

یا ذا الکرم

یا رب العلی

یا امیرالمومنین یا ذا الکرم
یا امام المتقین یا ذا النعم
اننا جئناک فی حاجاتنا 
لا تخیبنا و قل فیها نعم‬

.. یا علی ..

۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

این علی (ع)

یا رب العلی

این علی باحق و حق بر گرد او گردد هماره
این علی از حق و حق از او نمی گردد کناره
این علی از خاک بر افلاکیان دارد نظاره
این علی جان گیرد و جان می دهد با یک اشاره

۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه

مِنِّى السَّلامُ

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا  محمد بن علی یا باقر العلوم

ويژگيهاى زندگى امام باقر (ع )


در ميان فرزندان امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام ) از هيچ كس مانند امام باقر (عليه السلام ) علم دين ، آثار، روايات ، علوم قرآن و انواع فنون و آداب ، آشكار نشد. به طورى كه در اين راستا، ضرب المثل همه شده بود، نويسندگان و شاعران در وصف او، نثرها نوشته اند و شعرها سروده اند.
قرظى (يكى از شاعران ) مى گويد:
يا باقِرَ الْعِلْمِ لاَِهْلِ التُّقى
وَخَيْرُ مَنْ لَبّى عَلَى الاَْجْبُلِ
اى شكافنده و آشكار كننده علم براى پرهيزكاران ! و اى برترين انسانى كه برفراز كوهها(ى حجاز) لَبّيك گفتى !


ابلاغ سلام پيامبر (ص ) به امام باقر (ع )

امام باقر (عليه السلام ) به سال 57 هجرى (سوم صفر يا آغاز ماه رجب ) در مدينه متولّد شد و به سال 114 هجرى (هفتم ذيحجّه ) در سنّ 57 سالگى در مدينه از دنيا رفت .
نسبت او، هم از ناحيه پدر و هم از ناحيه مادر به هاشم (جدّ دوّم رسول خدا( صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى رسد و هم از دوطرف به اميرمؤ منان على (عليه السلام ) مى رسد (زيرا مادرش "اُمّ عبداللّه" دختر امام حسن مجتبى (عليه السلام ) بود) پس او هم هاشمى است و هم علوى . قبر شريفش در بقيع در مدينه مى باشد.

امام صادق (عليه السلام ) مى گويد: پدرم فرمود: نزد جابر بن عبداللّه انصارى (صحابى بزرگ ) رفتم سلام كردم و او جواب سلام مرا داد و سپس گفت : تو كيستى ؟ (اين در وقتى بود كه جابر نابينا شده بود) گفتم : محمّد بن علىّ بن حسين هستم .
گفت : پسر جان ! نزديك بيا، نزديك او رفتم ، دستم را بوسيد و سپس خم شد كه پايم را ببوسد من كنار رفتم و نگذاشتم . سپس گفت :رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به تو سلام رساند.
گفتم : سلام و رحمت و بركات خدا بر رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) باد، او چگونه به من سلام رساند؟.
جابر گفت : روزى به حضور رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) رفتم ، به من فرمود: اى جابر! شايد تو زنده بمانى تا با مردى از فرزندان من ملاقات كنى كه محمّد بن على نام دارد.
يَهِبُ اللّهُ لَهُ النُّورَ وَالْحِكْمَةَ فَاقْرَاءْهُ مِنِّى السَّلامُ
خداوند نور و حكمت به او ببخشد، سلام مرا به او ابلاغ كن.

گفتارى از بزرگان در شاءن امام باقر (ع )


1 - عبداللّه بن عطاء مكّى مى گويد: دانشمندان و بزرگان علم را نديده ام كه پيش ‍ هيچ كس كوچكتر از آن جلوه كنند كه در نزد امام باقر (عليه السلام ) آنگونه جلوه مى كنند. (152) و من خودم حكم بن عيينه را ديدم كه با آن مقام ارجمندى كه در نزد مردم داشت ، همانند كودكى كه در مقابل معلمش بنشيند، در حضور امام باقر (عليه السلام ) مى نشست .
2 - جابر بن يزيد جُعْفى (كه از اصحاب بزرگ امام باقر (عليه السلام ) بود) وقتى كه مطلبى را از آن حضرت نقل مى كرد، تعبيرش چنين بود:
حَدَّثَنِى وَصِىُّ الاَْوْصِياءِ وَوارِثُ عُلُومِ الاَْنْبِياءِ مُحَمَّدَ بْنِ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيهِمُ السّلامُ.
وصىّ اوصيا و وارث دانشهاى پيامبران ، محمّد بن على بن حسين (عليهم السلام ) براى من حديث كرد.

۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه

طفلکی مردم دنیا

یا انیس و یا مونس

شنیدم فیلم کوتاهی هست که مردی وسط پارکی ، شروع به یک سری حرکات عجیب و غریب با موسیقی می کند و در عرض مدت کوتاهی کلی آدم جمع می شوند و با او همراهی می کند

کاشکی اون روزهایی بیاید که مثلا وقتی وسط پارک می نشینیم ،
یک دفعه یکی با صدای بلند شروع کند برای خدا دلبری کند
یا هی برای امام زمان عج عشقولانه بخواند
بعد هی آدم دورش جمع شود و هی بالا و پایین بپرند وشاید مستی کنند

دلم سوخت که کاش اندازه این همه کنسرت هایی که در همه عالم هست و ملت می روند و جیغ می زنند ، یک کم هم ازاین برنامه ها بود

طفلکی مردم دنیا کسی نبوده برایشان از این کارها بکند

شاید هم هست و خیلی هم هست ، ما بی خبرم

اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا
یا الله

..

او

کسی برایم نوشت
در گستره بی مرز این جهان تو کجایی؟

..

شاید اگر این طوری نمیشد که نشود
سنگ از آسمان می آمد که نشود
پس بهتر شد

..

سکانس آخر : آخیشششششششش

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

اغیثینی یا زهرا (س)

بسم الله الرحمن الرحیم

نه مثل ساره ای و مریم! نه مثل آسیه و حوا
فقط شبیه خودت هستی! فقط شبیه خودت زهرا!
اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری
شبیه آیه تطهیری شبیه سوره «اعطینا»


مسجد النبی در مدینه درهای متعدد دارد مانند باب جبرئیل، باب النساء و ... روبروی باب جبرئیل و باب النساء خانه ها و کوچه های تنگ و بسیار قدیمی وجود داشت. این خانه ها و کوچه ها معروف به محله بنی هاشم بود.

برخی از این کوچه ها تا قبرستان بقیع امتداد داشت و در دوران های مختلف محفوظ مانده بود و برخی از خانه های آن نیز بازسازی شده بودند. مالکان مغازه ها و دکان های این کوچه از سادات علوی بودند.از سال 1364 هجری شمسی تا 1366 این محله به کلی تخریب و تا قبرستان بقیع باز و محل عبور و مرور زائران شد و بخشی از آن در توسعه شرقی مسجد النبی جزو مسجد شد. همین الان از باب البقیع، قبرستان بقیع به طور مستقیم دیده می شود.

در این محله آثار تاریخی هم تخریب شد. در کتاب(تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره، اصغر قائدان) همه آثار باستانی تخریب شده در توسعه مسجد النبی توضیح داده شده است. محله بنی هاشم در مدینه، در زمان های قدیم از محله های آباد شهر محسوب می شد ولی پس از تسلط آل سعود رو به خرابی گذاشت و در عصر ما این محله از محله های عقب مانده مدینه بود. در این محله به همت ایرانیان مهدیه ای ساخته شد و شیعیان در آن اجتماعات تشکیل می دادند. دولت سعودی مهدیه را تصرف و آن را مدرسه دخترانه کرد. اکثر منازل شیعیان مدینه در این محله بود. این محله را محله شیعیان هم می نامند. بیشتر خانه های نزدیکان پیامبر و امامزادگان در همین محله بود.
لینک :خبرآنلاین

تصاویر قدیمی کوچه بنی هاشم

چند عکس از فدک
لینک : خبر آنلاین

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه

دل بابا ..

بسم رب المظلوم

زبان حال حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) در غم از دست دادن مادر...

دل دریا دل بابا دل طوفانی ابرها چشمشون به چشم ماهه کنار تربت زهرا دل بابا...
فاتح جدال خیبر اونی که مرد نبرده تیغ ابروش ذوالفقاره صاحب دستمال زرده حالا روی خاک حسرت همنشین غم و درده دست به زانوهاش گرفته
غم فاطمه چه کرده .....
شب بارون شب هجرون ..... شده دل بی سر و سامون دل آسمون گرفته از شب شام غریبون
دل دریا دل بابا دل طوفانی ابرها چشمشون به چشم ماهه کنار تربت زهرا دل بابا...
روی شونه های بابام جای لکه های خونه تابوت مادرمون و تا بقیع برده شبونه باورم نمیشه مادر به لحد بگیره خونه
الهی داداش حسین ام همیشه پیشم بمونه
دل دریا دل بابا دل طوفانی ابرها چشمشون به چشم ماهه کنار تربت زهرا دل بابا...
توی این یکی دو ماهه همیشه برام سؤاله که چرا بستر مادر شده بود یه باغ لاله دیگه این روزای آخر زیر لب می گفت با ناله اون چیزی که مونده از من یه خیاله یه خیاله

با اجرای : حاج محمود کریمی


السلام علیک ایها الصدیقه

یا انیس من لا انیس له

قال الأمام علي في رثاء الزهراء عليهما السلام

نفسي على زفراتها محبوسة
ياليتها خرجت مع الزفرات
لا خير بعدك في الحياة وإنما
أبكي مخافة أن تطول حياتي

نفس من در كنار آه اندوه بار خود، به زندان افكنده شده است
اى كاش به همراه آه عمیق ، نفس من از بدن خارج مى گشت
پس از تو در زندگى دنیا خیرى نیست
از آن مى ترسم كه زندگى من طولانى شود

فاطمه! ای که غم از داغ تو، سر می شکند
زیر بـار غـــم تــو، کـــوه کــمر می شکند
مـرغ حـقّ بـودی و رفـتی سوی بـاغ ملکوت
جبرئیـل است که از داغ تو، پر می شکند
وادی قُـدس بـُـوَد یـثــــرب و «فَاخْلَعْ نَعلیک»
به درستی که درین طور شَجَر می شکند
از فـشار غــم و انــدوه بــــه گــلــزار رسـول
نــونــهــالــی کـه بود تازه و تر می شکند
از بــرم رفـتـــی و انـدیــشه نـکـردی که مرا
بـعــد فـقـدان نـبـی، رکن دگر می شکند
جــان بــه قــربــان تـو و سینـه سپر کردن تو
صبر کــردی و نگفتی که سپر می شکند

محمدجواد غفورزاده (شفق)
شکوری - گروه دین و اندیشه تبیان

لینک زیارت حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

وقتی زمین را از روی مریخ نگاه کنیم

به نام خدا

این تصویر جدیدی نیست و در واقع در هشتم مارس سال ۲۰۰۴ گرفته شده است. اما به احتمال زیاد تا به حال آن را ندیده اید، چرا که به نظر می رسد همین چند روز پیش توسط ناسا منتشر شده است. این نخستین عکس از کره زمین است که از روی سیاره ای دورتر از ماه گرفته شده. این عکس را مریخ نورد اسپیریت یک ساعت قبل از طلوع خورشید از روی سطح مریخ گرفته. تا پیشرفت هایمان به مان نشان بدهد که چقدر کوچک هستیم. ‏

آن نقطه ی کم رنگ در وسط تصویر ما هستیم. همه ما! ‏ 

منبع
فلیکر

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

گفت

یا انیس و یا مونس


گفتم: خسته‌ام    
گفت: لاتقنطوا من رحمة الله    
        .:: از رحمت خدا ناامید نشید(زمر/53) ::.

گفتم: انگار، مرا فراموش کرده‌ای! 
گفت: فاذکرونی اذکرکم     
         .:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟ 
    گفت: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
       .:: تو چه می‌دانی! شاید موعدش نزدیک باشد (احزاب/63) ::.

گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟ 
   گفت: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
       .:: کاراهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109) ::.

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچک است... یک اشاره‌ کنی تمامه!
گفت: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم    
         ..:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل...  اصلا چطور دلت میاد؟   
گفت: ان الله بالناس لرئوف رحیم     
        .:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه – مهربان است (بقره/143) ::.

گفتم: دلم گرفته  
گفت: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا     
       .:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا  شاد باشند (یونس/58) ::.

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله   
گفت: ان الله یحب المتوکلین     
      .:: خدا آنهایی را که توکل می‌کنند دوست دارد (آل عمران/159) ::.

گفتم: خیلی چاکریم!   
ولی این بار، انگار گفتی: حواست را  خوب جمع کن! یادت باشد که:
      گفت: و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
     .:: بعضی از مردم خدا را  فقط به زبان عبادت می‌کنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا می‌کنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنند (حج/11) ::

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم ؛
     گفت: فانی قریب
         ..:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد به تو نزدیک بشوم
     گفت: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال 
          .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد! 
      گفت: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
           .:: دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/۲۲) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی
     گفت: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
         ..:: پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.

گفتم: با این همه گناه... آخر چه کاری  می‌توانم بکنم؟     
     گفت: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
        .:: مگر نمی‌دانید خداست که توبه را از بنده‌هایش قبول می‌کند؟! (توبه/۱۰۴) ::.

گفتم: دیگر روی توبه ندارم 
     گفت: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب    
         ..:: (ولی) خدا عزیزو دانا است، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟ 
       گفت: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
            .:: خدا همه‌ی گناه‌ها را می‌بخشد (زمر/۵۳) ::.

گفتم: یعنی اگر بازهم بیابم؟ بازهم مرا می‌بخشی؟ 
گفت: و من یغفر الذنوب الا الله      
           .:: به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

گفتم: نمی‌دانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم می‌زند؛ ذوبم می‌کند؛ عاشق می‌شوم! ...  توبه می‌کنم
      گفت: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
         ..:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/۲۲۲) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک     
     گفت: الیس الله بکاف عبده
          .:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار می‌توانم بکنم؟ 
      گفت:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
         ..:: ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هایش بر شما درود و رحمت می‌فرستند تا شما را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان  است. (احزاب/۴۱-۴۳) ::.

گفتم: هیچ کسی نمی‌داند تو دلم چه می‌گذرد 
     گفت: ان الله یحول بین المرء و قلبه   
         .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.

گفتم: غیر از تو کسی را ندارم 
      گفت : نحن اقرب الیه من حبل الورید
         .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::.

گفتم : ...
      گفت : ...    

۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

کاشکی

یا حبیبی

کاش می شد که کسی می آمد
این دل خسته ما را می برد
چشم ما را می شست
راز لبخند به لب می اموخت
کاش می شد دل دیوار پر از پنجره بود
و قفس ها همه خالی بودند
آسمان آبی بود
و نسیم روی آرامش اندیشه ما می رقصید
کاش می شد که غم و دلتنگی
راه این خانه ما گم می کرد
و دل از هر چه سیاهیست رها می کردیم
و سکوت
جای خود را به هم آوایی ما می بخشید
و کمی مهر بانتر بودیم
کاش می شد دشنام
جای خود را به سلامی می داد
گل لبخند به مهمانی لب می بردیم
بذر امید به دشت دل هم
کسی از جنس محبت غزلی را می خواند
و به یلدای زمستانی و تنهایی هم
یک بغل عاطفه گرم
به مهمانی دل می بردیم
کاش می فهمیدیم
قدر این لحظه که در دوری هم می راندیم
کاش می دانستیم
راز این رود حیات
که به سر چشمه نمی گردد باز
کاش می شد مزه خوبی را
می چشاندیم به کام دلمان
کاش ما تجربه ای می کردیم
شستن اشک از چشم
بردن غم از دل
همدلی کردن را
کاش می شد که کسی می آمد
باور تیره ما را می شست
و به ما می فهماند
دل ما منزل تاریکی نیست
اخم بر چهره بسی نازیباست
بهترین واژه همان لبخند است
که ز لبهای همه دور شده ست
کاش می شد که به انگشت نخی می بستیم
تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم
قبل از آنیکه کسی سر برسد
ما نگاهی به دل خسته خود می کردیم
شاید این قفل به دست خود ما باز شود
پیش از آنکه به پیمانه دل باده کنند
همگی
زنگ پیمانه دل می شستیم
کاش در باور هر روزه مان
جای تردیدنمایان می شد
و سوال که چرا سنگ شدیم؟
و چرا خاطر در یایی مان خشکیده ست؟
کاش می شد که شعار
جای خود را به شعوری می داد
تا چراغی گردد دست اندیشه مان
کاش می شد که کمی آیینه پیدا می شد
تا ببینیم در آن
صورت خسته این انسان را
شبح تار امانت داران
کاش پیدا می شد
دست گرمی که تکانی بدهد
تا که بیدار شود خاطره ان پیمان
و کسی می آمد و به ما می فهماند
از خدا دور شدیم
......
"کاشکی"واژه درد آور این دوران است
"کاشکی"جامه مندرس امیدی است
که تن حسرت خود پوشاندیم
کاش می شد که کمی
لا اقل
قدر وزن پر یک شاپرکی
مهربانتر بودیم

کیوان شاهبداغی

ذکاوت

به نام خدا

پيرمردي تنها در مينه سوتا زندگي مي کرد . او مي خواست مزرعه سيب زميني اش راشخم بزند اما اين کار خيلي سختي بود .
تنها پسرش که مي توانست به او کمک کند در زندان بود .
پيرمرد نامه اي براي پسرش نوشت و وضعيت را براي او توضيح داد :
پسرعزيزم من حال خوشي ندارم چون امسال نخواهم توانست سيب زميني بکارم .
من نمي خواهم اين مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت هميشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من براي کار مزرعه خيلي پير شده ام. اگر تو اينجا بودي تمام مشکلات من حل مي شد.
من مي دانم که اگر تو اينجا بودي مزرعه را براي من شخم مي زدي .
دوستدار تو پدر
پيرمرد اين تلگراف را دريافت کرد :
پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام .
4 صبح فردا 12 نفر از مأموران FBI و افسران پليس محلي ديده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اينکه اسلحه اي پيدا کنند .
پيرمرد بهت زده نامه ديگري به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقي افتاده و مي خواهد چه کند ؟
پسرش پاسخ داد : پدر برو و سيب زميني هايت را بکار، اين بهترين کاري بود که از اينجا مي توانستم برايت انجام بدهم !

Wish You


Today I wish you a day of ordinary miracles 

A fresh pot of coffee you didn't make yourself... 
An unexpected phone call from an old friend .... 
Green stoplights on your way to work....
The fastest line at the grocery store... 
A good sing-along song on the radio...

Your keys found right where you left them

۱۳۸۹ فروردین ۲۰, جمعه

..

او

چه کنم گر ناله چنین محزون
نکنم از گردشت ای گردون
که دلی چون ساغر می پرخون
به هوای لعل لبی دارم

لطف دوستان مستدام

به نام خدا
سلام به دوستای خوبم که میآن و به اینجا سر می زنن
چند نفری از دوستان از جمله "منتظرین آفتاب " و " ساحل" عزیز بهم گفتن که نظر گذاشتن اینجا سخته .
راستش نمی دونم چطوری سخته و چرا و ...
دوستان لطف بفرمایید راهنمایی بنمایید ! حالا چطوری
فکر می کردم که می شه گزینه ناشناس رو انتخاب کرد و بعد اسمتون رو زیر پیام بنویسید
ازاین بازی ها هم نداره که شماره ای یا حرفی رو تایپ کنید ، پس چَــرا؟


پانوشت 1 : دوستان لطف بفرمایید بگید که با چه "براوزری" از اینترنت استفاده می فرمایید؟ ( اکسپلورر ، فایر فاکس ، کروم ؟)
در اکسپلورر ظاهرا به هم ریخته هست ولی می شه خوند و به عنوان ناشناس نظر داد!!

پانوشت 2 : باز هم کلی ببخشید که ظاهرا این وبلاگ باعث دردسر شده!! تازه کلی خوشگلش کرده بودم فکر می کردم می شه دید ولی تو اکسپلورر که خیلی قاطیه!!

۱۳۸۹ فروردین ۱۳, جمعه

تو بهاری..

یا لطیف

السلام علی ربیع الانام و نضرة الایام..
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم 
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم
دل ِ بیمار شد از دست ، رفیقان مددی
تاطبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم
آن که به جرمی برنجید و به تیغم زد و رفت
بازش آرید خداااااا را که صفایی بکنیم
خشک شد بیخ طرب، راه خرابات کجاست
تا در آن آب و هوا نشو و نمایی بکنیم
دلم از پرده بشد حافظ خوش لهجه کجاست
تا به قول و غزلش ساز و نوایی بکنیم


بیژن بیژنی،گل به دامان
لینک موسیقی : سایت تبیان

یا لیلای

او

آآآآی.....گل عالم تموم شد کـــی می آیی؟

باز دوباره صبح شد ...من هنوز بیدارم
کاش می خوابیدم تو رو خواب می دیدم

خوشه غم توی دلم زده جوونه
دونه به دونه
دل نمی دونه چه کنه با این غم

۱۳۸۹ فروردین ۱۲, پنجشنبه

حال من بي تو


یا اله من لا اله له 


اين حال من بي توست 

بغض غزلي بي لب 
حسرت به دلی در باد

 

۱۳۸۹ فروردین ۹, دوشنبه

كاش

به نام خدا


عـَنـْهُ عـَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى يَعْفُورٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَمْ يَكُنْ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقُولُ لِشَيْءٍ قَدْ مَضَى لَوْ كَانَ غَيْرُهُ
اصول كافى ج : 3 ص : 103 رواية : 13

امام صادق (ع ) فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله هيچگاه نسبت به امرى كه ميگذشت نمى فرمود: كاش غير اين مى بود

۱۳۸۹ فروردین ۶, جمعه

این همه خود تو می‌کنی

یا "همه چیز"



بی همگان بسر شود، بی تو بسر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود

گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آنِ منی کجا روی بی تو بسر نمی‌شود

دل بنهند بَرکَنی‌ توبه کنند بشکنی
این همه خود تو می‌کنی بی تو بسر نمی‌شود

خواب مرا ببسته‌ای نقش مرا بشسته‌ای
وز همه‌ام گسسته‌ای بی تو بسر نمی‌شود

۱۳۸۹ فروردین ۴, چهارشنبه

معجزه

یا رب العلی
السلام علیک یا ابانا یا امیرالمومنین یا علی ابن ابی طالب

دنبال چی می گردی؟ معجزه می خواهی؟
یعنی با این همه کثیفی که دور و برت می بینی ، بازم می تونی فکر کنی این معجزه نیست؟؟

به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا؟!

رقص فقر

بسم رب المستضعفین

فارغ از سیاست نگاه کنیم
خودت چقدر غصه این آدم ها رو داری؟
چند بار به یاد اینها یه شکلات کمتر می خوری که مثلا توی نداریشون سهیم بشی؟
آآآآآخ خــــدا ، چرا این ها رو امروز نگاه می کنم ، فردا یادم میره؟

۱۳۸۹ فروردین ۲, دوشنبه

چو مفلسی که طلبکار گنج قارون است

یا دلیل المتحیرین
"من " چندتام؟
کلّا "من" چند تاست؟
خدا "منـ"و بُکُشه.....
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است

به یاد لعل تو و چشم مست میگونت
ز جام غم می لعلی که میخورم خون است

ز مشرق سر کو آفتاب طلعت تو
اگر طلوع کند طالعم همایون است

حکایت لب شیرین کلام فرهاد است
شکنج طره لیلی مقام مجنون است

دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است
سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است

ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی
که رنج خاطرم از جور دور گردون است

از آن دمی که ز چشمم برفت رود عزیز
کنار دامن من همچو رود جیحون است

چگونه شاد شود اندرون غمگینم
به اختیار که از اختیار بیرون است

ز بیخودی طلب یار میکند حافظ
چو مفلسی که طلبکار گنج قارون است

۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سه‌شنبه

دنیای کوچک

بسم الله
دنیا کوچک است ..خیلی کوچک ...
پس این چه اقبالی است که سال ها می گذرد .. ما به او نمی رسیم 
امسال هنوز یک جمعه دیگر هم دارد
.
.
.
(متن با شعری از یک افغانی که یکی ازعزیزانم انتخاب کرده کامل می شود...)


بسودای تو می زییم شب و روز
میان غربت و دوری به صد سوز
اگر در زندگی آمد دریغت
بیا شمعی سر قبرم بیفروز

هزاران داد و بیداد از تو دارم
درون سینه فریاد از تو دارم
نمی دانی که از عشقت چه فصلی
بهاران گونه آباد از تو دارم

زمستان رفت و یار من نیامد
امید ماندگار من نیامد
تسلی میکنم دل را به فردا
خدایا نو بهار من نیامد

شب تاریک و درد دوری از تو
درون روغن غم می شوم مو
به انگشت تو محتاجم عزیزم
که بردارد مرا زین غم به یک سو

غزل خشکید در من سوختم یار
دوبیتی بر رهت اندوختم، یار
چراغ شعر بینی جان بسوزد
چه آتش در نهاد افروختم یار

شبی مارا غزلخوانی بیاموز
دو مصرع های چشمت را به من دوز
اگر خواهی که از خشمت بسوزم
جبین شعر فامت را بیفروز

بیا تا در بهار نو رسیده
ترا بینم به سیری نور دیده
خدا ویران کند دور جدایی
که بین ما و تو این خط کشیده

زمستان رفت و یار من نیامد
امید ماندگار من نیامد
تسلی میکنم دل را به فردا
خدایا نو بهار من نیامد

۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

توصيه برخي مراجع درباره آداب تحويل سال نو

بسم الله الرحمن الرحیم


در معارف اسلامي آمده است هر روزي كه در آن گناه صورت نگيرد، عيد است چنان كه حضرت علي(ع) مي‌فرمايد: "كل يوم لا يعصي الله فيه فهو يوم عيد."

به گزارش خبرنگار پايگاه اطلاع رساني لبيك عيد نوروز كه با تحويل سال و چرخيدن يك دور كامل زمين به گرد خورشيد شروع مي‌شود، از جمله اعيادي است كه تاريخ پيدايش آن قبل از اسلام است. اين عيد با آمدن اسلام و زدودن خرافات از چهرۀ آن مورد موافقت و تأييد اسلام قرار گرفت؛ در روايات نيز آمده است كه روزي براي حضرت علي(ع) هديه‌اي آوردند، حضرت فرمود اين چيست؟ گفتند: ‌اي امير المؤمنين، امروز نوروز است. فرمود هر روز را براي ما نوروز قرار دهيد.


امام صادق(ع) درباره نوروز فرموده‌ است: "هيچ نوروزي نيست كه ما در آن متوقع گشايش و فرجي نباشيم؛ زيرا نوروز از روزهاي ما و شيعيان ما است."


امام خميني(ره) در يكي از پيامهاي نوروزي مي‌فرمايد: "اين عيد، هر چند يك عيد اسلامي نيست ولي اسلام آن را نفي نكرده است."


مرحوم محمد حسين كاشف الغطاء در جواب اين سؤال كه اعتقاد شيعه و روش شما دربارۀ روز اول سال(نوروز) چيست؟ چنين نوشت: نوروز مقتضاي جهان است در بشر و حيوان و جماد، بلكه در آسمان و زمين و هوا و فضا و بر اين اساس رواياتي از اهل بيت(ع) دربارۀ نوروز به ما رسيده كه عيد گرفتن را تأييد كرده اند و نيز به نماز، ذكر و عبادت سفارش نموده اند و ...


برهمین اساس ،خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی لبیک وابسته به اداره کل امور فرهنگی سازمان صداوسیما باطرح پرسشی، نظر برخی مراجع عظام تقلید را در خصوص آداب واعمال زمان تحویل سال نو و توصیه های آنان را در این باره جویا شد.



حضرت آیت الله العظمي مظاهری در پاسخ به پرسش مکتوب خبرنگار ما،نكات مهمي را در سه بخش قرائت دعا ،توسل به اهل بيت ومحاسبه اعمال ودوري از اختلافات خانوادگي يادآور شده و مرقوم نمودند :

1- بهترين چيزها در موقع تحویل، خواندن اين دعا، با توجه به معني است: «يا مقلّب القلوب و الابصار يا مدبّر الّيل و النّهار يا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الي احسن الحال». ای خدایی که همه چیز در دست تو است، سال خوشی به همۀ ما عنایت فرما.

و از خداوند متعال با توسل به اهل بیت«علیهم السلام» بخواهید در این سال، تقوا و رابطه با خودش و سلامتی و امنیت، مقدّر شما بکند و فرج حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» انشاءالله حاصل شود.

همچنین محدث قمی در مفاتیح، در آخر دستورات ماهها، نمازی در آن روز نقل می کند و بعد از نماز دعائی و در آن دعا شرافت و کرامت آن عید را نقل می کند که خواندن آن خوب است.

2- هرکس باید جداً حساب سال را و گذشته را بکند و اگر گناهکار است، جداً توبه کند و با حالت توبه وارد سال شود.

3- بايد اين آتش اختلاف كه در همه خانه ها رفته است، با دامن نزدن به آن خاموش شود و از گذشته ها هيچ حرفي زده نشود و گرمي و اتّحاد خانه و خانواده و مجالس با يگديگر حفظ شود.



همچنين حضرت آیت الله العظمي مبشر کاشانی در پاسخ به پرسش خبرنگار ما،ضمن توصيه همگان به رعايت آداب واعمال وارده در كتب ادعيه به شرح دعاي يا مقلب القلوب پرداخت و سپس نكات مهمي را جهت زمان تحويل سال متذكرشده و مرقوم نمودند :

نماز و دعاهاي خاصي جهت تحويل سال در مفاتيح الجنان و كتب ادعيه ديگر آمده كه سزاوار است به آنها عمل شود،مطلب مهم توجه به لزوم تحول در سير انفسي انسان است كه به تحول در طبيعت بايد در انسان ايجاد شود پس بايد باتوجه دعاكنيم وبگوييم:

"يا مقلب القلوب والابصار،يامدبرالليل والنهار،يامحول الحول والاحوال،حول حالناالي احسن الحال "مدبر ودبير آفرينش در حوزه حالات بشري ،مقلب القلوب والابصار،ودر طبيعت مدبرالليل والنهار ومحول الحول الاحوال است كه باتدبير خود ،جهان را از حالي به حالي متحول نموده ودوآيت خود"ليل ونهار " راتدبير مي كند تا نظام احسن ،مستقر وپايدار باشد .

پس از حضرتش مسئلت مي نمائيم كه حال ما را به "احسن حال"تبديل نمايد زيرا طبيعت بشر به جهت تعاقب وتنازع دوآيت "نفس اماره ولوامه"دستخوش تحولاتي مي شود كه باتمايلات نفساني و وساوس شيطاني غالبا سير نزولي داشته و (اسوء الحال) مي گردد وفقط اوست كه قدرت تحويل اسوءالحال به احسن الحال را دارد .

پس از او مي خواهيم تا نظام هستي انسان نيز به احسن الحالات تبديل شود
 .

ترك گناه ،تطهير ظاهر وباطن ،نظافت لباس وخانه ومحيط كار ،تغيير روشهاي غلط زندگي ،به روشهاي صحيح ،تجليل از والدين ،ديد وبازديد وصله ارحام ، اداءحقوق الناس،راضي شدن از مردم وراضي نمودن ديگران كه به عللي از ما ناراضي باشند ،شادنمودن دلها با هبه وبخشش،عيادت مريض،دستگيري از فقرا ومستمندان ،ذكر وتوجه قلبي ولساني به خداوند متعال وتوسل به اهل البيت عليهم السلام و ... تماما از اموري هستند كه از علائم استجابت دعاي ما هنگام سال تحويل وتحول وتكامل روح ونفس انسان مي باشد.



همچنين حضرت آیت الله العظمي علوی گرگانی در پاسخ به پرسش خبرنگار ما،ضمن بيان ضرورت تحول درروح وروان آدمي در زمان تحويل سال به هفت سين قرآني اشاره نموده ومرقوم نمودند:
تحویل سال باید در حقیقت تحول در روح و روان انسانها و زنده شدن نفس غفلت زده انسان باشد همانطور که در عالم طبیعت نیز بیداری طبیعت به وجود می آید و این همان معنای حقیقی یا محول الحول و الاحوال است و لذا در روایات سفارش شده که در هنگام تحویل سال سیصد و شصت مرتبه ذکر یا محول الحول و الاحوال الی آخر خوانده شود که این خود شاید باعث بیداری نفس انسان در این دنیای ظلمانی و پر از فتنه شود و چقدر خوب است که علاوه بر هفت سین باستانی از هفت سین قرآنی که امیر المومنین علی علیه السلام دستور داده اند استفاده شود و آن این است که : بر روی ظرف چینی با زعفرانی که با گلاب مخلوط شده این هفت ذکر قرآنی نوشته شود :

1 _ سلام علی آل یاسین 2 _ سلام علی نوح فی العالمین 3 _ سلام علی ابراهیم 4 _ سلام علی موسی و هارون 5 _ سلام قولا من رب رحیم 6 _ سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین 7 _ سلام هی حتی مطلع الفجر سپس این نوشته ها با آب شسته شود (که بهتر است آب زمزم و یا باران باشد) و آب جمع شده را به افراد خانواده بنوشانید امید است که باعث دفع بلا و کسب سلامتی در طول سال جدید شود .


درخاتمه نيز، حضرت آيت الله العظمي روحاني نيز در اين باره مردم را به رعايت اعمال وآدابي كه در كتابهاي مفاتيح وزادالمعاد اشاره شده توصيه نمودند. 

۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

ناگهان شدی .....


یا لطیف
سرما گرفته بود دو دست مرا که تو
در این دو قطب یخ زده آتشفشان شدی

و من تمام وسعت خود را دعا شدم
شاید که مستجاب شوی ناگهان شدی

روح مرا سکون غریبی گرفته بود
دریا شدی باد شدی بادبان شدی

تسخیر کرده بود مرا دست های خاک
تو آمدی و بال مرا آسمان شدی

چیزی نداشتم همه از دست رفته بود
اما برای من تو زمین و زمان شدی

فرقی نمی کند بهم می رسیم یا ...
درسینه ام برای ابد جاودان شدی

" رضا اربعین "

۱۳۸۸ اسفند ۱۵, شنبه

قاب خالی

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا نور الله فی ظلمات الارض
همانا روايت شده كه آن حضرت شبيه ترين مردم است به حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلم در خـلق و خـلق . و شـمـايـل او، شـمـايـل آن حـضـرت اسـت و آنـچـه جـمـع شـده از روايـات در شـمـائل آن حـضـرت آن است كه آن جناب ابيض است كه سرخى به او آميخته و گندم گون است كه عارض ‍ شود آن را زردى از بيدارى شب و پيشانى نازنينش فراخ و سفيد و تابان اسـت و ابـروانـش بـه هم پيوسته و بينى مباركش باريك و دراز كه در وسطش فى الجمله انحدابى دارد و نيكورو است و نور رخسارش چنان درخشان است كه مستولى شده بر سياهى مـحـاسـن شـريف و سر مباركش ، گوشت روى نازنينش كم است ، بر روى راستش ( خالى ) اسـت كه پندارى ستاره اى است درخشان ، ( وَ عَلى رَاءْسِهِ فَرْقٌ بَيْنَ وَفْرَتَيْنِ كَاَنَّهُ اَلِفٌ بَيْنِ وا وَيْنِ ) ، ميان دندانهايش گشاده است ، چشمانش سياه و سرمه گون و در سـرش عـلامـتـى اسـت ، ميان دو كتفش عريض ‍ است ، و در شكم و ساق مانند جدش اميرالمؤ منين عليه السلام است .
و وارد شده : ( اَلْمَهْدِىُّ طاوُسُ اَهْلَ الْجَنَّةِ، وَجْهُهُ كَالْقَمَرِ الدُّرِّىِّ عَلَيْهِ جَلابيبُ النّورِ ) ؛ يـعـنـى حـضـرت مهدى عليه السلام طاوس اهل بهشت است ، چهره اش ‍ مانند ماه درخشنده است . بـر بـدن مـبـاركـش جـامه ها است از نور، ( عَلَيْهِ جُيُوبُ النُّورِ تَتَوَقَّدُ بِشُعاعِ ضِياءِ الْقـُدْسِ ) ؛ بر آن جناب جامه هاى قدسيه و خلعتهاى نور انيه ربانيه است كه متلا لا اسـت بـه شـعـاع انـوار فـيـض و فـضـل حـضـرت احـديـت و در لطـافـت و رنـگ چـون گـل بابونه و ارغوانى است كه شبنم بر آن نشسته و شدت سرخى اش را هوا شكسته ، و قـدش چـون شـاخـه بان درخت بيدمشك يا ساقه ريحان ، ( لَيْسَ بِالطَّويلِ الشّامِخ وَ لا بـِالْقـَصـيـر الْلازِقِ ) ؛ نـه دراز بـى اندازه و نه كوتاه بر زمين چسبيده ، ( بَلْ مَرْبُوعُ اَلْقامَةِ مُدَوَّرُ الْهامَةِ ) ؛ قامتش معتدل و سر مباركش ( مُدَوَّر، عَلى خَدِّهِ الاَيْمَنِ خالٌ كـَاَنَّهُ فَتاةُ مِسْكٍ عَلى رَضْراضَةِ عَنْبَرٍ ) ؛ بر روى راستش ( خالى ) است كه پـنـدارى ريزه مشكى است كه بر زمين عنبرين ريخته ، ( لَهُ سَمْتٌ ماراتِ الْعُيُونُ اَقْصَدَ مـِنـْهُ ) هـيـئت نـيـك خـوشـى داشـت كـه هـيـچ چـشـمـى هـيـئتـى بـه آن اعـتـدال و تـنـاسـب نـديده . ( صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ عَلى آباءِ الطّاهِرينَ ).

منتهی الامال