۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه

و انّی لغفّار لمن تاب و آمن و عمل صالحاً ثم اهتدی

به نام خدا

از برکات مجلس جشن :

چرا "ثم اهتدی" در آخر آمده ؟

المیزان :

از صريح عموم داستانهاى بنى اسرائيل كه قرآن كريم آنها را
نقل كرده بر مى آيد كه بنى اسرائيل با اينكه به خداى سبحان ايمان داشتند و رسالت
موسى و هارون (عليهماالسلام ) را تصديق كرده بودند، ولى درباره ولايت آن دو
بزرگوار يا متوقف بوده اند و يا نظير متوقف ، و شايد همين توقف آنان باعث بوده كه در
آيات مورد بحث بعد از نهى بنى اسرائيل از طغيان ، و تخويف آنان از غضب خدا فرموده
است ((و انى لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدى (( خلاصه بدان جهت بوده كه
قيد ((ثم اهتدى (( را بر ايمان به خدا و عمل صالح اضافه كرده است .

پس معلوم شد كه مراد از ((اهتداء(( در آيه شريفه همان شرطى است كه ساير آيات
قرآنى نيز بدان راهنمايى فرموده و آن عبارت است از پيروى پيغمبر در امر دين و دنيا، و
به عبارت ديگر اهتداء به ولايت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است .

روايتى كه بنابرآن مقصود از جمله : ((ثم اهتدى (( در آيه : ((و انى لغفار لمن
تاب...(( ولايت اهل بيت (عليهم السلام ) است

و در مجمع البيان گفته است : امام ابى جعفر (عليه السلام ) فرموده : مقصود از جمله
((ثم اهتدى (( اهتداء به ولايت اهل بيت است ، زيرا به خدا سوگند اگر كسى خدا را در
تمام عمرش در بين ركن و مقام عبادت كند، آنگاه بدون ولايت ما بميرد به صورت ، در
آتشش مى كند و اين روايت را حاكم ابو القاسم حسكانى به سند خود
نقل نموده و عياشى هم در تفسير خود به چند طريق
نقل كرده است .
مؤ لف : كافى هم آن را به سند خود از سدير از آنجناب آورده و قمى در تفسيرش به
سند خود از حارث بن عمر از آن جناب و نيز ابن شهر آشوب در مناقب از ابى الجارود و
ابى الصباح كناسى از امام صادق و از ابى حمره از امام سجاد نظير آن را روايت كرده اند،
چيزى كه هست در اين چند روايت به جاى كلمه ((اهتداء به ولايت
اهل بيت ((، ((اهتداء به ما اهل بيت (( آمده است .
و مراد از ولايت در آن حديث ولايت امور مردم در دين و دنيا است كه معنايش همان مرجعيت است در
اخذ معارف دين و شرايع آن و در اداره امور مجتمع .
همچنانكه رسول خدا به نص قرآن كريم داراى چنين ولايتى بود، و در
امثال آيه ((النبى اولى بالمؤ منين من انفسهم (( بدان تصريح شده . سپس اين مقام بعد از
پيغمبر براى عترت او قرار داده شد. آيه ولايت در قرآن كريم و احاديث متواترى كه از
رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم )

رسيده از قبيل حديث ((ثقلين (( و حديث ((منزلت (( و نظائر آن دو، بر اين مساءله دلالت
دارند.

ترجمه تفسير الميزان جلد 14 صفحه 278

http://www.ghadeer.org/qoran/almizan/j14/mizan_22.htm#link205