۱۳۸۸ آذر ۳, سه‌شنبه

نمونه هايى از دلايل امامت امام جواد (ع )

یا اجود الاجودین

روايات بسيارى بيانگر تصريح يا اشاره امام رضا (عليه السلام ) بر امامت فرزندش امام جواد (عليه السلام ) است از جمله راويان بزرگى كه به نقل اينگونه روايات پرداخته اند عبارتند از:
1 - على بن جعفر (فرزند امام صادق (عليه السلام ) و) عموى حضرت رضا( عليه السلام ) .
2 - صفوان بن يحيى .
3 - معمّر بن خلاّد.
4 - حسن بن جهم .
و جماعت ديگرى كه به خاطر رعايت اختصار، از ذكر آنان خوددارى شد، اينك به چند نمونه از اين روايات توجّه كنيد:

1 - على بن جعفر در ضمن گفتارى به حسن بن حسين بن على بن حسين فرمود:
((خداوند حضرت رضا (عليه السلام ) را در آن هنگام كه برادرها و عموهايش به او ستم كردند، يارى فرمود)) و پس از ذكر مطالبى ، على بن جعفر مى گويد: من برخاستم و دست ابوجعفر محمد بن على (يعنى امام جواد (عليه السلام ) ) را گرفتم و گفتم :
((گواهى مى دهم كه تو در پيشگاه خدا، امام هستى )). امام رضا (عليه السلام ) گريه كرد و سپس (به من ) فرمود: اى عمو! آيا از پدرم نشنيدى كه مى فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود:
((بِاءَبِى ابْنُ خِيَرَةِ الاِْماءِ النَّوْبِيَّة ...؛ پدرم به فداى پسر بهترين كنيزان از اهل نوبه . پاك سرشتى از فرزندان او (حضرت قائم ) است ؛ آواره (بيابانها) و طالب خون پدر و جدّش ، پنهان شده از نظرها (كه مدّت غيبتش آن قدر طولانى است ) كه در مورد او گفته مى شود از دنيا رفته ، يا هلاك شده ؟ يا به كدام بيابان و درّه اى رفته و ناپديد شده است )).
گفتم : فدايت گردم ! راست مى گويى .

2 - صفوان بن يحيى مى گويد: به حضرت رضا (عليه السلام ) عرض كردم : قبل از آنكه خداوند ابوجعفر (امام جواد (عليه السلام )) را به شما ببخشد، از تو مى پرسيدم (كه امام بعد از شما كيست ؟)؛ در پاسخ مى فرمودى :((اگر) خداوند به من پسرى عطا كند (او امام شماست ))، اينك خداوند آن پسر را به شما عنايت فرموده و چشمهاى ما را به وجود او روشن فرموده است ، خدا آن روز را نياورد كه ما با جاى خالى تو مواجه شويم و اگر چنين روزى (يعنى درگذشت شما) پيش آمد، ما به چه كسى مراجعه كنيم ؟ (و او را امام خود قرار دهيم ؟).
حضرت رضا (عليه السلام ) با دست اشاره به ابوجعفر (امام جواد (عليه السلام ) ) كرد كه در آن هنگام پيش رويش ايستاده بود.
عرض كردم :((فدايت شوم ! اين پسر، كودكى است كه سه سال دارد؟!)).
فرمود:((سنّ كم او به امامت او آسيب نمى رساند، عيسى (عليه السلام ) قيام به حجّت (پيامبرى ) كرد با اينكه كمتر از سه سال داشت ))*

3 - ((معمّر بن خلاّد)) مى گويد: در محضر حضرت رضا (عليه السلام ) بودم ، سخنى از آن حضرت (در راستاى امامت ) شنيدم ، آنگاه فرمود:((شما چه نيازى (به امام ) داريد (و چه كمبودى احساس مى كنيد؟) اين ابوجعفر (اشاره به امام جواد) است كه او را جانشين خودم كردم و مقام خود را به او سپردم ، ما از خاندانى هستيم كه كودكانمان (خصايص ‍ امامت ) را از بزرگانمان ، ارث مى برند، همچون يكديگر (يعنى همانگونه كه بزرگسالانمان خصايص امامت را ارث مى بردند) بدون هيچ گونه تفاوت )).

4- حسن بن جهم  مى گويد: در محضر امام رضا (عليه السلام ) نشسته بودم ، پسرش ‍ ابوجعفر (امام جواد (عليه السلام ) ) را خواست او كودك بود آمد، امام رضا (عليه السلام ) او را در كنار من نشانيد و به من فرمود:((پيراهن او را بيرون بياور))، من پيراهن (حضرت جواد را) از تنش بيرون آوردم ، امام رضا (عليه السلام ) فرمود: با دقت بين دو شانه او (جواد (عليه السلام ) ) را ببين ، من نگاه كردم ، ناگهان چشمم به چيزى شبيه مهر در يكى از شانه هايش افتاد كه آن در گوشت فرو رفته بود. آنگاه حضرت
رضا (عليه السلام ) فرمود:((اين مهر را مى بينى ؟ نظير همين ، در شانه پدرم وجود داشت )).
__________________________
*چنانكه در آيه 30 از سوره مريم آمده است كه : عيسى (عليه السلام ) در گهواره گفت : ((اِنِّى عَبْدُاللّهِ آتانِىَ الْكِتابَ وَجَعَلَنِى نَبِيّاً؛ من بنده خدايم ، به من كتاب (آسمانى ) داده و مرا پيامبر نموده است )).

2 همراه:

دختران انتظار گفت...

سلام
مطلب نمی گذاری نمی گذاری یهو می ترکونی

ناشناس گفت...

:)
مخلصـــــــــــــــــــ
D:
مغلوب