۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

مگو فردا

یا ملجاء کل مطرود

ای ساقی سرمستان، یا مولا

ای ساقی مست من بنگر به شکست من
ای جسته ز دست من دریاب کز آن دستم 

پر کن ز می پیشین بنشین بر من بنشین
بنشین که چنین وقتی در خواب همی جستم

جان و سر تو یارا بر نقد بزن ما را
مفریب و مگو فردا بردارم و بفرستم


0 همراه: