۱۳۸۸ مهر ۲۴, جمعه

غم تو به سر نشود

یا کاشف الکرب

وای از شب هجران، من سر به گريبان ، چون شام غريبان ، چه شبی که سحر نشود 

من . . .
که اسير خيال توام
تشنه ی جام وصال توام
ای آشنا به دردم
من از تو برنگردم
به تو جز جفا چه کردم !

1 همراه:

دختران انتظار گفت...

سلام
امرتون اجرا شد.
خیلی مخلصیم