یا حبیب من لا حبیب له
طلوع شمس ندیدی ز نجم اگر محسوس
بین ز نجمه بعالم طلوع "شمس شموس"
نموده انفس آفاق را قرین سرور
شهی که نفس نفیسش بود "انیس نفوس"
تبارک الله از این روز اسعد میمون
که هست مولد شاه حجاز خسرو طوس
خدیوِ خِطه طوس آنکه عارفان ندهند
گدائی درِ او را به حشمت کاوس
امام جن و بشر کش بر آستانه قدس
ملایکند دمادم بذکر یا قدوس
مه سپهر ولایت ، شهی که در هر صبح
زند بخاک درش آفتاب گردون بوس
ز رشگ خادم کویش رواست خازن خلد
همی گزد لب و بر هم زند کف افسوس
چه جلوه ذرّه کند در مقابل خورشید
چه صرفه قطره برد در کنار اقیانوس
بگو بیا و ببین حشمت خدائی وی
که آن بدیده خلق خدا بود محسوس
شهی که وحش بیابان از او گرفته مراد
صغیر کی شود از لطف و رحمتش مأیوس
قسمتی از شعر صغیر اصفهانی
3 همراه:
عسکاتو ورداشتم....یوهاهاااااا
مهین
سلام مهین جان
خوش می گذری؟
عسکا هم مال من نیست ،خودمم از این ور اونور برداشتم.
دوست دارم
عسلم خودت تو عکس ای ....چطور مال خودت نیست
ارسال یک نظر