۱۳۸۸ خرداد ۱۸, دوشنبه

تعریف دروغ چیست؟

یا صادق

اگر کسی مطلبی داره ممنون می شم راهنمایی کنه!!!                  Lost the Thread


اما چند مطلب از معراج السعادة تاليف ملا احمد نراقى (قدس سره)

و از جمله دروغها، خلف وعده نمودن است، و آن نيز حرام است.و وفاى به شرط ووعده، واجب و لازم است.


حضرت پيغمبر - صلى الله عليه و آله - فرمود كه: «هر كه ايمان به خدا و روز جزادارد بايد چون وعده نمايد، به آن وعده وفا كند»

و از جمله دروغهايى كه اكثر
مردمان به آن مبتلا هستند و بدترين انواع دروغهاست،دروغ گفتن با خداست، كه آدمى مطلبى در نماز به خدا، يا مناجات به
پروردگار عرض‏كند و از آن، در خدمت آن جناب خبر دهد و آن خلاف واقع باشد.مثل اينكه: چون‏داخل نماز شود بگويد:

«انى وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض‏»


يعنى: «متوجه ساختم روى دل‏خود را به خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريد» . (23)


و در آن وقت دل او از اين مطلب‏بى‏خبر باشد.و در كوچه و بازار و حجره و دكان به صد هزار فكر بيهوده مشغول باشد،زيرا در آن
وقت آنچه عرض كرده دروغگو است.و در خدمت پروردگار و حضورملائكه «كبار» (24) به چنين دروغى اقدام نموده.



و همچنين چون مى‏گويد: «اياك نعبد و اياك نستعين‏» 


وقتى راست است كه: دنيا وآخرت در نظر او بى‏اعتبار، و ذره‏اى از دين خود را در مقابل همه دنيا ندهد، چون اگرچنين باشد
دنياپرست‏خواهد بود.و بايد اميد يارى و چشم مددكارى از احدى به جزذات پاك بارى نداشته باشد و الا در عرض اين مطلب،
كاذب خواهد بود.و چه‏زشت‏بنده و قبيح شخصى باشد كه در حضور پروردگار خود ايستاده باشد و به‏دروغگويى مشغول باشد، و
بداند كه: او كذب او را مى‏داند.زهى بى‏شرمى و قباحت وبى‏حيائى و بى «آزرمى‏» . 

و اما كذب در كردار و اعمال آن است كه: در ظاهر اعمالى از او سرزند كه دلالت‏كند بر خوبى در باطن او، و باطن او از آن بى‏خبر
بوده باشد، يعنى: باطن او موافق ظاهرنباشد.و صدق در آن، اين است كه: باطن و ظاهر يكسان و مطابق بود.يا باطن از ظاهربهتر
و آراسته‏تر باشد.و اين مرتبه از صدق، اشرف و افضل از صدق در گفتار است.

اما كذب در اخلاق و مقامات دين، آن است كه: ادعاى صفاتى چند كند، چون: خوف از خدا و رجا و صبر و شكر و تسليم و رضا و
معرفت و زهد و امثال اينها، و اسم‏آنها را بر خود ببندد و از حقيقت و آثار آنها بى‏خبر باشد.و در او از لوازم آنها اثرى‏نباشد.

‏سيد رسل - صلى الله عليه و آله - فرمود: «من صمت نجى‏» .يعنى: «هركه خاموشى را شعار خود ساخت نجات يافت‏» . (66)
و فرمود: «هر كه ايمان آورد به خدا و رسول، بايد هر سخنى كه مى‏گويد خير باشد ياخاموش نشيند» .

و بعضى از اصحاب حضرت رسول - صلى الله عليه و آله - سنگريزه به دهان خودمى‏گذاردند، تا بى‏اختيار سخن نگويند.چون اراده
تكلم به سخنى كه از براى خدا بودمى‏كردند آن را از دهان خود بيرون مى‏آوردند.و بسيارى از اصحاب آن جناب چون‏نفس
مى‏كشيدند نفس كشيدن ايشان چون نفس كشيدن غريق بود.و سخن گفتن ايشان‏شبيه به سخن گفتن مريض بود.اين است و جز
اين نيست كه: سبب هلاكت‏خلق، و نجات ايشان، تكلم و خاموشى است.پس خوشا به حال كسى كه عيب كلام را بشناسد وفوايد
خاموشى را بداند.به درستى كه: خاموشى از اخلاق انبيا، و شعار اصفيا است. (81)


از آن حضرت مروى است كه: «خاموشى، درى است از درهاى حكمت.پس هر كه‏دهان خود را بست، در حكمت‏بر او گشوده
مى‏شود» . (82)


اين دهان بستى دهانى باز شد
گو خورنده لقمه‏هاى راز شد

0 همراه: